بسم الله الرحمن الرحیم
سال 1352 ـ پارک ملی گلستان، آبشار لووه
1358 ـ اردوی آموزشی در منطقه جنگلی شیرآباد، از راست: مسلمی، ــــ ، خودم، شهید فرقانی و حسن رستمی.
سال 1358 ـ نیروهای اعزامشده به آموزش پاسداری از سپاه گنبد کاوس به تهران، نماز جمعه دانشگاه تهران
ایستاده از راست: مصطفیلو، خودم، حسین صوفی
نشسته از راست: غلامعلی جمالی، علی مهقانی
سال 1358 ـ گنبد، نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ایستاده از راست: سوری، غلامعلی جمالی، علیاصغر احمدپور، خودم، ـــــ،
نشسته از راست: شهید دادپور اعزامی از بابل، میرپور، شهید مصطفیلو، نعیمی
سال 1358 ـ سخنرانی بنیصدر در کاندیداتوری اولین دوره ریاستجمهوری که در میدان مرکزی شهر برگزار گردید. این عکس را از عکاسی هلند گرفتم و تصویر بنیصدر را با قیچی حذف کردم.
سال 1358 ـ به همراه برادر سیدعلی حسینی در درگیریهای گنبد کاوس
سال 1358 ـ پس از بازگشت آرامش به گنبد کاوس
سال 1359 ـ منطقه تکاب،پایگاه شیرمرد.
سال 1359 ـ رودخانه پهلوان، از توابع تکاب. از راست: یوسفی، کریمی، حسینعلی بختیاری، خودم، شهید حمیدرضا باطنی
نشسته: بهمن فرزانه
سال 1359 ـ منطقه تکاب، پایگاه شیرمرد
سال 1359 ـ بعد از آزادسازی بوکان از دست ضدانقلاب از راست:ـــ ،سیداحمد کهنه، خودم و حسین صوفی
سال 1359 ـ منطقه تکاب، نفر وسط سردار شهید یدالله کلهر و نفر آخر خودم
سال 1359 ـ منطقه تکاب، ارتفاعات کلهقندی، از راست: جعفر مؤذنی، خودم، ــــ، حسینعلی بختیاری
سال 1359 ـ کردستان، ایستاده از چپ: شهید علیرضا سرایلو، حسین فاضل، ممشلی، محمدرضا مزینانی، جعفر قزلسفلو، ـــ، اسماعیلی
نشسته از راست: کوهساری، خودم، داوود قزلسفلو، سیدحسن حسینی، نفر وسط شهید خالداران، نفر آخر هم حسین صوفی
سال 1359 ـ سپاه مینودشت، ایستاده از راست: خودم، حسن مبشری، براتعلی خسروی، سیدخلیل حسینی، رضا زاهد احمدی، عبدالله رجبی.
نشسته از راست: میقانی، حسن رحمانی، شهید حسینعلی خالداران، عبدالحمید کیپور، قاسمی.
سال 1359 ـ اولین اعزام نیروهای سپاه مینودشت به غرب کشور
سال 1359 ـ مانور نیروهای آموزشی بسیج سپاه مینودشت
سال 1359 ـ یکی از مانورهای آموزشی که در ارتفاعات شرق مینودشت برای نیروها برگزار میکردیم
سال 1361 ـ آموزش فرماندهی در منطقه جنوب
سال 1362 ـ مریوان، نشسته از چپ نفر دوم، به همراه جمعی از رزمندگان
سال 1362 ـ به همراه شهید صمد اسودی
سال 1362 ـ مریوان، راست: خودم، برادر شاهحسینی،علی خداداد
سال 1362 ـ من و شهید حسین بصیر
سال 1363 ـ ایستاده از راست: برادر راحمیپور، محمدحسن کوسهچی فرمانده لشکر 25 کربلا، خودم، حسین بابایی، احمدی
نشسته از راست: تقی مهری، علی خداداد، یوسف سجودی، صمد اسودی
سال 1363 ـ از راست: صمد اسودی، علی اکبرنژاد، خودم، حسین بابایی و علی خداداد
سال 1363 ـ صبحگاه لشکر 25 کربلا، فرماندهان لشکر از راست: راحمیپور، صمد اسودی، حسینعلی مهرزادی، احمدی، خودم و ابراهیمی.
سال 1363 ـ گردان امام محمدباقر(ع)، برادرم شهید حیدرعلی بارانی و خودم
سال 1363 ـ عملیات بدر، پل خیبری، از راست: یوسف سجودی، خودم، علی خداداد و علینسب
سال 1364 ـ بعد از پایان کلاس کاراته در جمع مسوولین و ورزشکاران در حال سخنرانی هستم. نوید زدن کلنگ ساخت سالن اختصاصی ورزش کاراته در گنبد کاوس را میدهم. یکسال بعد از این سخنرانی باشگاه ساخته شد. از راست: خودم، مرحوم حاجعلی کردان فرماندار گنبدکاوس، مرحوح حجتالاسلام قاجار مسول بنیاد شهید شهرستان گنبدکاوس، کریمی مسول بسیج سپاه، حیدری مسول بنیاد مستضعفان شهر گنبدکاوس و جمعی از ورزشکاران
1365 ـ اعزام سراسری سپاهیان یکصدهزار نفری محمد رسولالله(ص)
سال 1365 ـ من و برادر حسین بابایی، فرمانده گردان مالک اشتر
سال 1365 ـ شهید حیدرعلی بارانی، با همان روحیه شوخطبعی و بسیجیاش مرا در عملیات کربلای 4 جا گذاشت.
شب عملیات آخرین خداحافظی که باهم داشتیم؛ همین بادگیر را به تن داشت. یازده سال بعد که پیکر پاکش را آوردند، آنچه از او باقی مانده بود فقط تکههای بادگیرش و سربند سوخته اش که روی آن السلام علیک یا ثارالله(ع) نوشته بود، فضای شهرمان را عطرآگین کرد.
سال 1368 ـ تمرین رژه در صبحگاه دانشگاه امام حسین(ع)، برای اولین حضور مقام معظم رهبری ستاد کل سپاه پاسداران، نفر اول به عنوان نماینده یگان
دیدار با مقام معظم رهبری، به همراه اساتید و دانشجویان دانشگاه عالی دفاع ملی
سال 1372 ـ در همایش تحلیل نبرد، سالن اندیشه دانشگاه امام حسین(ع)